در سالهای نه چندان دور، یک برنامۀ آموزشی به نام «رایانه برای همه»، با هدف گسترش مهارتهای رایانه ای، در شبکه دو سیما، تولید و به تعداد ۳۰۰ قسمت پخش گردید.
به دعوت صدا و سیما، سیلابهای برنامه را طی چند ماه نوشتم و وظیفۀ اجرا در برنامه نیز به من واگذار شد. تجربۀ جدیدی بود. تا آن زمان، جلوی دوربین تلویزیون ظاهر نشده بودم وطبیعتاً بسیار هیجان داشتم.
چندی پیش این عکس را در بین بک آپهای قدیمی یافتم و یاد آنروزها افتادم.
یادم می آید که مخاطبین برنامه اکثراً از شهرهایی غیر از پایتخت بودند و بسیار مشتاقانه برنامه را دنبال میکردند. حجم قابل توجهی نامه، هر روز به دفتر تولید میرسید و سعی داشتیم تا بتوانیم تمام آنان را بخوانیم.
روزی یک نامه از یکی از استانهای محروم به دست ما رسید. نامه بسیار ساده و در عین حال بسیار متاثرکننده بود. یک نوجوان با ادبیات بسیار ساده، گفته بود که در روستایشان کامپیوتر وجود ندارد و او برای کار با کامپیوتر، روازانه چند کیلومتر پیاده تا دفتر پست نزدیکترین آبادی میرود و هر روز تمرین میکند. کلی از ما تشکر کرده بود که به فکر او و امثال او هستیم و نوشته بود که با دیدن برنامه های آموزشی، تصمیم گرفته است تا مهندس کامپیوتر شود. از ما خواسته بود تا اگر امکان دارد قیمت سی دی های آموزشی برنامه را با تخفیف به او اعلام کنیم تا اگر برایش مقدور بود بخرد و مجدداً درسها را مرور کند.
یادم می آید پس از خواندن نامه توسط یکی از عوامل صحنه، سکوتی طولانی بر استودیو حاکم شد. در همان لحظه بود که احساس کردم مسئولیت سنگینی داریم و شاید خیلی از آن آگاه نبودیم.
هفتۀ بعد از آن، تهیه کننده برنامه، با مهربانی تمام، یک مجموعه کامل از سی دی های آموزشی تهیه و برای دوستمان فرستاد. اما بعد از آن، همیشه به این موضوع فکر میکردم که حتماً تعداد زیادی از همین دوستان در جای جای کشور وجود دارند که یک قدم سادۀ ما برای آموزش، میتواند سرنوشت آنان را عوض کند.
سالها از آن دوران میگذرد و همچنان آن روز را به یاد می آورم. در طی این سالها سعی نموده ام از هر فرصتی، برای انتقال دانسته هایم به دیگران استفاده کنم.
مهم نیست که در کدام شهر، استان ، کشور یا قاره زندگی میکنید. همیشه راهی را میتوانید پیدا کنید تا دنیای بهتری بسازید. همیشه راهی هست ...